روزی یک شاگرد بانزاکت و زرنگ عزم سفر کرد. رفت و رفت... وقتی به جنگل انبوهی رسید، چون راه رو نمیدونست گم شد. شب از راه رسید و اون دنبال سرپناهی برای خواب بود. اون میتونست جای خواب خوبی رو روی خزهها پیدا کنه... .
افسانهی «زندان شیشهای»، نوشتهی «یاکوب لودویگ کارل گریم» و «ویلهلم کارل گریم» معروف به «برادران گریم» است. این داستان را «هرمز ریاحی»، «نسرین طباطبائی» و «بهزاد برکت» ترجمه کردهاند و انتشارات «فکر روز» آن را منتشر کرده و با همکاری «پایگاه کودک ایرانصدا»، تولید و تهیه شدهاست.
افسانهی «زندان شیشهای»، نوشتهی «یاکوب لودویگ کارل گریم» و «ویلهلم کارل گریم» معروف به «برادران گریم» است. این داستان را «هرمز ریاحی»، «نسرین طباطبائی» و «بهزاد برکت» ترجمه کردهاند و انتشارات «فکر روز» آن را منتشر کرده و با همکاری «پایگاه کودک ایرانصدا»، تولید و تهیه شدهاست.
صداها
-
عنوانزمان
-
14:40
کاربر مهمان