بهبه! زمستون که تموم بشه، بهار میآد.
برف سپید نقرهای
بر سر من نشسته بود
بر لب حوض کوچکم
شیشهی یخ شکسته بود
کلاغکی آمد و شد
بر سر شاخهای سوار
شد آسمان کوچهمان
پر از صدای قارقار
صدای در بلند شد
کلاغک از شاخه پرید
توی هوا خورد تکان
شاخهی کاجِ موسفید
پشت در حیاط ما
بهار ایستاده بود
موی بلند خویش را
به دست باد داده بود
تا که نگاه سبز او
لحظهای افتاد به من
از گل پیراهن خود
شاخه گلی داد به من
برف سپید نقرهای
بر سر من نشسته بود
بر لب حوض کوچکم
شیشهی یخ شکسته بود
کلاغکی آمد و شد
بر سر شاخهای سوار
شد آسمان کوچهمان
پر از صدای قارقار
صدای در بلند شد
کلاغک از شاخه پرید
توی هوا خورد تکان
شاخهی کاجِ موسفید
پشت در حیاط ما
بهار ایستاده بود
موی بلند خویش را
به دست باد داده بود
تا که نگاه سبز او
لحظهای افتاد به من
از گل پیراهن خود
شاخه گلی داد به من
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
2:44
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه