شعری برای خروس و آفتاب. شعری پر از پرنده و آواز و پرواز.
برفها که آب شد
گل به آسمان نگاه کرد
سار جشن کوچکی
روی شاخه روبهراه کرد
خاک سبز سبز شد
باز سرزدند دانهها
دوستی شروع شد
با تبسم جوانهها
زندگی قشنگ شد
با صدای شاد بلبلی
بوی آشتی وزید
از مسیر عطسهی گلی
برفها که آب شد
گوش باغ پر شد از سرود
صبح بود و آفتاب
شعر تازهی خروس بود
برفها که آب شد
گل به آسمان نگاه کرد
سار جشن کوچکی
روی شاخه روبهراه کرد
خاک سبز سبز شد
باز سرزدند دانهها
دوستی شروع شد
با تبسم جوانهها
زندگی قشنگ شد
با صدای شاد بلبلی
بوی آشتی وزید
از مسیر عطسهی گلی
برفها که آب شد
گوش باغ پر شد از سرود
صبح بود و آفتاب
شعر تازهی خروس بود
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه