مریم کوچولو با مامان و باباش توی یه شهر بزرگ زندگی میکردن. مریم دختر مهربونی بود و همهی بزرگترها خیلی دوستش داشتن. یه روز مریم و مادرش که داشتن از خونهی مادربزرگ برمیگشتن، به یه نونوایی رفتن تا کمی نون بخرن... .
کودکان با شنیدن این داستان با مفهوم «مهربونی کردن» آشنا میشن.
کودکان با شنیدن این داستان با مفهوم «مهربونی کردن» آشنا میشن.
صداها
-
عنوانزمان
-
14:39
کاربر مهمان
کاربر مهمان