گربه شیرافکن

گربه شیرافکن

  • 2 قطعه
  • 15:10 مدت زمان
  • 1719 دریافت شده
راوی: شمسی فضل اللهی
قالب: روایی
دسته‌بندی: کودک
دهقانی در روستایی زندگی می کرد. این دهقان مرغ، خروس، گاو و گوسفند داشت. او گربه ای هم داشت که بسیار بدجنس بود.

این گربه مرغ و خروس ها را اذیت می کرد. دهقان یک روز تصمیم گرفت تا گربه را از مزرعه بیرون کند.
گربه را گرفت و پرت کرد بیرون.
گربه که تا آن موقع بیرون از مزرعه زندگی نکرده بود رفت و رفت تا این که به روباهی رسید
گربه حسابی خسته و ترسیده بود. با خود گفت: این چه جور جانوری است.
روباه نزدیک شد و از گربه نامش را پرسید. گربه گفت: من گربه ی شیرافکن هستم ...

از ایرانصدا بشنوید

این داستان برای بچه های سالهای ابتدایی دبستان مناسب است

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

4

محتوا و داستان

2

فصل ها

مشخصات کتاب گویا

سایر مشخصات

دیدگاه خود را بنویسید نقد و نظر

  • کاربر مهمان
    عالی بود سپاس فراوان
  • کاربر مهمان
    عااااااااااااااااااااااااالی بود
  • کاربر مهمان
    عااااااااااااااااااااااااالی بود سپاس
  • کاربر مهمان
    عااااااااااااااااااااااااالی
  • کاربر مهمان
    عالی
  • کاربر مهمان
    عالی بود
  • کاربر مهمان
    خوب
  • کاربر مهمان
    خوبه
  • کاربر مهمان
    خوب بود ممنون
  • کاربر مهمان
    خوب است 🌹 💐
  • کاربر مهمان
    خیلی
  • کاربر مهمان
    خیلی خیلی بامزه
  • کاربر مهمان
    خیلی خیلی ممنون
  • کاربر مهمان
    ممنونم
  • کاربر مهمان
    ممنون از لطف شما سپاسگزارم
  • کاربر مهمان
    ممنون
  • کاربر مهمان
    ممنون از لطف شما
  • کاربر مهمان
    سپاس
  • کاربر مهمان
    سپاس گزارم
  • کاربر مهمان
    سپاس گزار

تصاویر

دسترسی سریع