حسام آهنگر ده سواد نداشت. او می خواست برای پسرش که در مشهد است نامه ای بنویسد.
حسام آهنگر می خواست هر جور شده کسی را پیدا کند تا برای پسرش که در مشهد زندگی می کرد نامه بنویسد. توی ده فقط چند نفر سواد خواندن و نوشتن داشتند: پیش نماز، مکتبدار ده، درویش علی که شعر هم می گفت، حاجی محمد و بقال محل. بقیه ی مردم ده سواد نداشتند.
حسام از بقالی کاغذ و پاکتی خرید تا بقال برایش نامه بنویسد اما شاگرد بقال گفت که بقال به شهر رفته و به این زودی ها برنمی گردد. حسام آهنگر مجبور شد به مکتب خانه برود و از مکتبدار کمک بگیرد اما مکتبدار گفت که سرش شلوغ است و باید به شاگردانش درس بدهد.
مکتبدار از جواد که یکی از شاگردانش بود خواست تا برای حسام نامه بنویسد. جواد همه ی صحبت های حسام آهنگر را برایش در نامه نوشت ...
حسام آهنگر می خواست هر جور شده کسی را پیدا کند تا برای پسرش که در مشهد زندگی می کرد نامه بنویسد. توی ده فقط چند نفر سواد خواندن و نوشتن داشتند: پیش نماز، مکتبدار ده، درویش علی که شعر هم می گفت، حاجی محمد و بقال محل. بقیه ی مردم ده سواد نداشتند.
حسام از بقالی کاغذ و پاکتی خرید تا بقال برایش نامه بنویسد اما شاگرد بقال گفت که بقال به شهر رفته و به این زودی ها برنمی گردد. حسام آهنگر مجبور شد به مکتب خانه برود و از مکتبدار کمک بگیرد اما مکتبدار گفت که سرش شلوغ است و باید به شاگردانش درس بدهد.
مکتبدار از جواد که یکی از شاگردانش بود خواست تا برای حسام نامه بنویسد. جواد همه ی صحبت های حسام آهنگر را برایش در نامه نوشت ...
از ایرانصدا بشنوید
این داستان برای بچه های سالهای ابتدایی دبستان مناسب است
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان