ملخ از خوب بیدار شد. خمیازه ی بلندی کشید و به آسمان نگاه کرد.
خورشید در آسمون بود. نگاهی به خورشید کرد و از سنگی به سنگی دیگر پرید.
لاک پشت که کنار برکه زیر درختی خوابیده بود با صدای ملخ ازخواب پرید و سرش را از لاکش بیرون آورد. ملخ به او گفت: دیدی چقدر بلند پریدم؟
لاکپشت گفت: کار مهمی نکردی ...
خورشید در آسمون بود. نگاهی به خورشید کرد و از سنگی به سنگی دیگر پرید.
لاک پشت که کنار برکه زیر درختی خوابیده بود با صدای ملخ ازخواب پرید و سرش را از لاکش بیرون آورد. ملخ به او گفت: دیدی چقدر بلند پریدم؟
لاکپشت گفت: کار مهمی نکردی ...
از ایرانصدا بشنوید
این داستان برای بچه های سالهای ابتدایی دبستان مناسب است
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
کاربر مهمان