زرافه ها هم تشکر بلدن

  • 1 قطعه
  • 12:11 مدت زمان
  • 167 دریافت شده
زهرا کوچولو با پدربزرگش به خوبی و خوشی زندگی می کردند. زهرا خیلی بلوط دوست داشت.
یک روز که زهرا با پدربزرگش به جنگل رفته بود تا هیزم جمع کند، یک زرافه دید که کنار یک زرافه ی کوچولو خوابیده بود.
زهرا برای زرافه کمی آب آورد و پدربزرگ هم زخم زرافه را بست.
زرافه هم در عوض از او تشکر کرد. داستان را بشنوید تا بدانید زرافه چطوری از زهرا تشکر کرد ...

صداها

اطلاعات تکمیلی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

  • کاربر مهمان
    عالی بود باصدای خاطره انگیز و زیبای خانم نشیبای عزیز
دسترسی سریع