اشکهای تمساح کوچولو

  • 1 قطعه
  • 14:52 مدت زمان
  • 409 دریافت شده
تو یه جنگل دور، یه تمساح کوچولو بود که همیشه در حال گریه کردن بود. تمساح کوچولو دلیلی برای گریه نداشت اما اشکهاش بند نمی اومد. تمساح تصمیم گرفت بره پیش دکتر حیوونا تا یه دارویی بگیره تا اشکهاش بند بیاد اما..
خاله نوشی تو این قصه از ماجرای تمساح غمگینی میگه که شادیش رو گم کرده. اون برای بند اومدن اشکهاش، به سراغ دکتر حیوونا میره و توی راه با حیوونای مختلفی آشنا میشه . حیوونایی که هرکدوم مشکلی دارن اما باز شاد و خندون هستن.
شنیدن این قصه به بچه ها این پیام رو میده که مهربونی و کمک به دیگران در حل مشکلاتشون ، باعث میشه حال آدم خوب بشه !

صداها

اطلاعات تکمیلی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

  • کاربر مهمان
    عالیه خاله نوشی جون🙂
  • کاربر مهمان
    یعنی بهتر از این نمیشد به بچه ها مهربونی رو یاد داد. دمتون گرم
  • کاربر مهمان
    عالی بود
  • کاربر مهمان
    خیلی باحاله ممنون خاله نوشی
  • کاربر مهمان
    عاشق صدای تمساحه شدم😀😀
  • کاربر مهمان
    سلام خاله نوشی
  • کاربر مهمان
    خوب 😁😁😁😁
  • کاربر مهمان
    😘😘😘😘
  • کاربر مهمان
    عالی بود خاله جون
  • کاربر مهمان
    من خوشم ازصدای لاک پشت اومد😁😁
  • کاربر مهمان
    مخصوصن ازصدای سنجاب خوشم اومد😁😁😁
  • کاربر مهمان
    سلام من رونیکا سهرابی هستم خیلی خوب ممنون از خاله نوشی🤩😍🥰
  • کاربر مهمان
    کاربر میهمان :صدای تمساحه خیلی عالی.
  • کاربر مهمان
    سلام
  • کاربر مهمان
    🥰😻💞
  • کاربر مهمان
    عااالیه خاله نوشی شما همیشه قصه های خوبی می گید
  • کاربر مهمان
    💞💕💗
  • کاربر مهمان
    چرا دیگه قصه نمیاد؟؟
  • کاربر مهمان
    😲😲😢😢😢😢😢😢😢☹☹☹☹😪😖😖😠😠😡😡😡😿😿🙀🙀🙀🙀😾😾😾😾😾😾😾😾
  • کاربر مهمان
    💝💞💗💙💚💛🧡💜💕💖💌💓❤❣🖤💤
دسترسی سریع