جوجه کوچولو طلایی

  • 1 قطعه
  • 16:28 مدت زمان
  • 365 دریافت شده
جوجه کوچولو طلایی از مادرش، از لانه شان، از آسمان بالای سرش و حلاصه از همه چیز خسته شده بود.
جوجه کوچولو طلایی سر راهش یک کره اسب دید.
کره اسب تا می توانست بالا و پایین می دوید.
جوجه خیلی تعجب کرد و از کره اسب پرسید: ببینم، مامانت به تو نمی گه این قدر بازی نکن؟ ...

صداها

اطلاعات تکمیلی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

دسترسی سریع