اسب سفید

  • 1 قطعه
  • 14:57 مدت زمان
  • 244 دریافت شده
بابای علی کوچولو یه اسب توی دشت دیده بود.
پدرش گفت که چشم اش اشتباهی اسب را دیده.
ولی علی کوچولو دلش می خواست برود تا اسب را ببیند.
برای همین به دشت رفت تا اسب را ببیند ...

صداها

اطلاعات تکمیلی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

  • کاربر مهمان
    متینا امینی سلام الی
دسترسی سریع