روزی از روزها حقیقتی بود. یک حقیقت کوچولو. یک حقیقت کوچولوی غمگین!
بچهها! هیچکس حقیقت رو جدّی نمیگرفت. اون چشمای آبی و درشتی داشت، ولی توی چشماش غم بود، چون مردم او رو جدّی نمی گرفتن. اونها حقیقت کوچولو رو با حقیقتهای دیگه توی یه صندوقچه زیر خاک دفن کردن... .
بچهها! هیچکس حقیقت رو جدّی نمیگرفت. اون چشمای آبی و درشتی داشت، ولی توی چشماش غم بود، چون مردم او رو جدّی نمی گرفتن. اونها حقیقت کوچولو رو با حقیقتهای دیگه توی یه صندوقچه زیر خاک دفن کردن... .
صداها
-
عنوانزمان
-
6:44
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه