در یه بعد از ظهر گرم تابستون، بیشتر حیوونای جنگل یه جا برای خودشون پیدا کرده بودن و خوابیده بودن. اما موش کوچولوی قصهی ما خوابش نمیبرد. موش کوچولو از مادرش اجازه گرفت تا بره توی جنگل و کمی بگرده، بلکه یه کمی خسته بشه و خوابش بگیره... .
کودکان باشنیدن این داستان یاد میگیرن که به اندازهی توانشون در کارها به دوستانشون کمک کنن و تا جایی که میتونن کارهای خوب انجام بدن.
کودکان باشنیدن این داستان یاد میگیرن که به اندازهی توانشون در کارها به دوستانشون کمک کنن و تا جایی که میتونن کارهای خوب انجام بدن.
صداها
-
عنوانزمان
-
14:37
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه