موش کوچولو از مادرش اجازه گرفت تا با پینه دوز به آن طرف جنگل برود.
آنها به یک جوی آب رسیدند. موشی ناراحت شد چون نمی توانست از توی آب رد شود. اما یاد حرف مادرش افتاد ...
آنها به یک جوی آب رسیدند. موشی ناراحت شد چون نمی توانست از توی آب رد شود. اما یاد حرف مادرش افتاد ...
صداها
-
عنوانزمان
-
14:26
کاربر مهمان