تِرمه و سُرمه دوقلو بودند. با چشمانی تیله ای. آنها در دره ای زندگی می کردند. دره ای زیبا.
آنها روزها یکی یکی توی برکه ای که در دره بود سنگ پرتاب می کردند. تُق تُق تُق.
اما یک روز اتفاق بدی افتاد.
ترمه ی بیچاره اسیر آب ها شد.
ترمه را آب برد. جادوگر ظاهر شد و به سرمه گفت که می تواند خواهرش را نجات دهد اما یک شرط مهم دارد ...
آنها روزها یکی یکی توی برکه ای که در دره بود سنگ پرتاب می کردند. تُق تُق تُق.
اما یک روز اتفاق بدی افتاد.
ترمه ی بیچاره اسیر آب ها شد.
ترمه را آب برد. جادوگر ظاهر شد و به سرمه گفت که می تواند خواهرش را نجات دهد اما یک شرط مهم دارد ...
صداها
-
عنوانزمان
-
8:26
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان