در مورد دختری به نام سارا است که برای اولین بار میخواهد همراه پدرو مادرش به سفر کربلا برود.
صبح بود خورشید تازه از پشت کوه های دور دست بلند شده بود و نورش از پنجرهی اتاق سارا میتابید. سارا دختر هشت سالهای با موهای بلند مشکی و چشمانی درخشان در این روستای خوش آب و هوا زندگی میکرد از خواب بیدار شد و با هیجان به سمت پنجره دوید و......
صبح بود خورشید تازه از پشت کوه های دور دست بلند شده بود و نورش از پنجرهی اتاق سارا میتابید. سارا دختر هشت سالهای با موهای بلند مشکی و چشمانی درخشان در این روستای خوش آب و هوا زندگی میکرد از خواب بیدار شد و با هیجان به سمت پنجره دوید و......
صداها
-
عنوانزمان
-
10:55



کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان