شب رویایی برنامه ایه که هم زمان از اپلیکیشن و سایت ایرانصدا و شبکه تلویزیونی پویا قابل دسترسه. شما می تونید این برنامه رو از ایرانصدا بشنوید و یا از ساعت 9:30 تا 10در شبکه پویا ببینید... با شب رویایی همراه باشید.
کوچولوهای نازنین و دوست داشتنی سلام
براتون یه عالمه قصه و لالایی داریم
هر شب، با هم به دنیای خیالی قصه ها سفر می کنیم.
همراه شماییم با برنامه شنیدنی «شب رویایی»
*****
⭕️ مریم روزه میگیره
روز اول ماه مبارک رمضان بود و مریم با پدر و مادرش روزه گرفته بود. زهرا، دوست مریم هم روزه بود. اما روزه ی کله گنجشکی. ولی مریم اصلا نمی دانست روزه ی کله گنجشکی یعنی چه ...
⭕️ دو برادر مهربان
دو برادر با هم در مزرعه ی خانوادگی کار می کردند. یکی از برادرها ازدواج کرده بود و بچه داشت. بچه ها عمو یشان را خیلی دوست داشتند و با او بازی می کردند. یک روز عموی بچه ها با خودش فکر کرد چون برادرم خانواده دارد باید پول بیشتری از کار کردن به برادرش برسد اما برادرش قبول نکرد و گفت: نه من قبول نمی کنم. تو هم به اندازه ی من کار می کنی ...
⭕️ زور من وقت غربیل کردن معلوم می شه
آورده اند که در روزگاران قدیم مرد قُلدُر و پُرقدرتی بود که به همه زور می گفت و هر چه می خواست از راه زورگویی به دست می آورد. یک روز، همسر او داد و بیداد راه انداخت و گفت: «همین طوری بی کار و بی عار ننشین. دیگر یک چارک آرد هم در خانه نداریم. بلند شو! یک گونی گندم بردار و برو به آسیابان بده تا گندم ها را آرد کند. اگر امروز آرد به من نرسانی نمی توانم نان بپزم و شب در سفره مان نان پیدا نمی شود.»...
******
ادامه این داستان ها رو می تونید توی این قسمت از برنامه بشنوین پس بیاین با هم بریم سراغ برنامه خودتون، شب رویایی
برنامه «شب رویایی» به تهیه کنندگی آتی جان افشان در شبکه رادیویی ایرانصدا تهیه و تولید شده است
کوچولوهای نازنین و دوست داشتنی سلام
براتون یه عالمه قصه و لالایی داریم
هر شب، با هم به دنیای خیالی قصه ها سفر می کنیم.
همراه شماییم با برنامه شنیدنی «شب رویایی»
*****
⭕️ مریم روزه میگیره
روز اول ماه مبارک رمضان بود و مریم با پدر و مادرش روزه گرفته بود. زهرا، دوست مریم هم روزه بود. اما روزه ی کله گنجشکی. ولی مریم اصلا نمی دانست روزه ی کله گنجشکی یعنی چه ...
⭕️ دو برادر مهربان
دو برادر با هم در مزرعه ی خانوادگی کار می کردند. یکی از برادرها ازدواج کرده بود و بچه داشت. بچه ها عمو یشان را خیلی دوست داشتند و با او بازی می کردند. یک روز عموی بچه ها با خودش فکر کرد چون برادرم خانواده دارد باید پول بیشتری از کار کردن به برادرش برسد اما برادرش قبول نکرد و گفت: نه من قبول نمی کنم. تو هم به اندازه ی من کار می کنی ...
⭕️ زور من وقت غربیل کردن معلوم می شه
آورده اند که در روزگاران قدیم مرد قُلدُر و پُرقدرتی بود که به همه زور می گفت و هر چه می خواست از راه زورگویی به دست می آورد. یک روز، همسر او داد و بیداد راه انداخت و گفت: «همین طوری بی کار و بی عار ننشین. دیگر یک چارک آرد هم در خانه نداریم. بلند شو! یک گونی گندم بردار و برو به آسیابان بده تا گندم ها را آرد کند. اگر امروز آرد به من نرسانی نمی توانم نان بپزم و شب در سفره مان نان پیدا نمی شود.»...
******
ادامه این داستان ها رو می تونید توی این قسمت از برنامه بشنوین پس بیاین با هم بریم سراغ برنامه خودتون، شب رویایی
برنامه «شب رویایی» به تهیه کنندگی آتی جان افشان در شبکه رادیویی ایرانصدا تهیه و تولید شده است
صداها
-
عنوانزمان
-
38:32
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه