شب رویایی برنامه ایه که هم زمان از اپلیکیشن و سایت ایرانصدا و شبکه تلویزیونی پویا قابل دسترسه. شما می تونید این برنامه رو از ایرانصدا بشنوید و یا از ساعت 9:30 تا 10در شبکه پویا ببینید... با شب رویایی همراه باشید.
کوچولوهای نازنین و دوست داشتنی سلام
براتون یه عالمه قصه و لالایی داریم
هر شب، با هم به دنیای خیالی قصه ها سفر می کنیم.
همراه شماییم با برنامه شنیدنی «شب رویایی»
****
⭕️ روزه داری عرفان کوچولو
ماه رمضان بود و عرفان کوچولو روزه گرفته بود. یک شب مادربزرگ میهمان آنها بود. مادر عرفان از او خواست تا برای درست کردن افطاری به او کمک کند. اما عرفان فکر می کرد کار کردن باعث گرسنگی اش می شود ...
⭕️ دریای مهربون
یک رودخونه زیبا توی یک دشت جریان داشت که ماهی طلایی زیبایی در آن زندگی می کرد. ماهی دم طلایی از رودخونه پرسید تو از کجا می آیی و به کجا میری؟ رودخونه از دریا گفت و ماهی های بزرگ و کوچیک و ماهی دم طلایی عاشق رفتن به دریا شدند.
⭕️ بار الاغ رو که هم بردارن، پالانش رو هم به مقصد نمی رسونه
مرد هیزم شکنی بود که الاغ و شتری داشت و از آنها برای حمل بار هیزمش کمک می گرفت. هیزم هایش را بار آنها می کرد و به شهر می برد و می فروخت.
روزی طبق معمول هیزم ها را بر دوش آن دو گذاشت و به سمت شهر حرکت کرد. در بین راه الاغ شروع به ناسازگاری کرد و خودش را به خستگی زد؛ به همین دلیل هم هیزم شکن...
******
ادامه این داستان ها رو می تونید توی این قسمت از برنامه بشنوین پس بیاین با هم بریم سراغ برنامه خودتون، شب رویایی
برنامه «شب رویایی» به تهیه کنندگی آتی جان افشان در شبکه رادیویی ایرانصدا تهیه و تولید شده است
کوچولوهای نازنین و دوست داشتنی سلام
براتون یه عالمه قصه و لالایی داریم
هر شب، با هم به دنیای خیالی قصه ها سفر می کنیم.
همراه شماییم با برنامه شنیدنی «شب رویایی»
****
⭕️ روزه داری عرفان کوچولو
ماه رمضان بود و عرفان کوچولو روزه گرفته بود. یک شب مادربزرگ میهمان آنها بود. مادر عرفان از او خواست تا برای درست کردن افطاری به او کمک کند. اما عرفان فکر می کرد کار کردن باعث گرسنگی اش می شود ...
⭕️ دریای مهربون
یک رودخونه زیبا توی یک دشت جریان داشت که ماهی طلایی زیبایی در آن زندگی می کرد. ماهی دم طلایی از رودخونه پرسید تو از کجا می آیی و به کجا میری؟ رودخونه از دریا گفت و ماهی های بزرگ و کوچیک و ماهی دم طلایی عاشق رفتن به دریا شدند.
⭕️ بار الاغ رو که هم بردارن، پالانش رو هم به مقصد نمی رسونه
مرد هیزم شکنی بود که الاغ و شتری داشت و از آنها برای حمل بار هیزمش کمک می گرفت. هیزم هایش را بار آنها می کرد و به شهر می برد و می فروخت.
روزی طبق معمول هیزم ها را بر دوش آن دو گذاشت و به سمت شهر حرکت کرد. در بین راه الاغ شروع به ناسازگاری کرد و خودش را به خستگی زد؛ به همین دلیل هم هیزم شکن...
******
ادامه این داستان ها رو می تونید توی این قسمت از برنامه بشنوین پس بیاین با هم بریم سراغ برنامه خودتون، شب رویایی
برنامه «شب رویایی» به تهیه کنندگی آتی جان افشان در شبکه رادیویی ایرانصدا تهیه و تولید شده است
صداها
-
عنوانزمان
-
39:22
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه