بود بازرگان و، او را طوطیی در قفس محبوس، زیبا طوطیی
بود بازرگان و، او را طوطیی در قفس محبوس، زیبا طوطیی
چونکه بازرگان سفر را ساز کرد سوی هندستان شدن آغاز کرد
هر غلام و هر کنیزک را ز جود گفت: بهر تو چه آرم؟ گوی زود
هر یکی از وی مرادی خواست کرد جمله را وعده بداد آن نیک مرد
مرد بازرگانی طوطی زیبایی داشت و آن را در قفسی زندانی کرده بود. بازرگان قصد سفر به هندوستان داشت. از روی بخشندگی و سخاوت به هر کدام از کنیزان و غلامانش گفت: که از سفر به هندوستان چه سوغاتی برایتان بیاورم؟ هر کدام از آنها درخواست چیزی کرد و آن بازرگان به همه آنها وعده داد که آنچه که خواسته اند را برایشان می آورد.
اما طوطی از او چیزی نخواست و فقط از او خواهش کرد تا سلامش را به دوستان طوطی اش برساند ...
بود بازرگان و، او را طوطیی در قفس محبوس، زیبا طوطیی
چونکه بازرگان سفر را ساز کرد سوی هندستان شدن آغاز کرد
هر غلام و هر کنیزک را ز جود گفت: بهر تو چه آرم؟ گوی زود
هر یکی از وی مرادی خواست کرد جمله را وعده بداد آن نیک مرد
مرد بازرگانی طوطی زیبایی داشت و آن را در قفسی زندانی کرده بود. بازرگان قصد سفر به هندوستان داشت. از روی بخشندگی و سخاوت به هر کدام از کنیزان و غلامانش گفت: که از سفر به هندوستان چه سوغاتی برایتان بیاورم؟ هر کدام از آنها درخواست چیزی کرد و آن بازرگان به همه آنها وعده داد که آنچه که خواسته اند را برایشان می آورد.
اما طوطی از او چیزی نخواست و فقط از او خواهش کرد تا سلامش را به دوستان طوطی اش برساند ...
از ایرانصدا بشنوید
این حکایت زیبا و ماندگار را بشنوید، لذت ببرید و بیاموزید که سخن بزرگان راه زندگی را به ما نشان می دهد.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان