حنانه تنها بود و حوصلهاش سر رفته بود.
حنانه رفت توی حیاط، پیشِ گلِ سرخ. اون یه لیوان آب پای گل سرخ ریخت و گفت: سلام گل زیبا!
گل چیزی نگفت و فقط عطرش رو توی هوا پراکنده کرد... .
حنانه رفت توی حیاط، پیشِ گلِ سرخ. اون یه لیوان آب پای گل سرخ ریخت و گفت: سلام گل زیبا!
گل چیزی نگفت و فقط عطرش رو توی هوا پراکنده کرد... .
از ایرانصدا بشنوید
حنانه رفت پیش گل سرخ و سلام کرد. گل هم به حنانه سلام کرد. ولی چجوری؟ ...
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
تا کنون نظری ثبت نشده است