- 2730
- 1000
- 1000
- 1000
گناه مرغ خانگی
روزی یک باز شکاری که زخمی شده بود در کنار مرغی خانگی به زمین افتاد. مرغ خانگی خواست به باز شکاری کمک کند.
اما باز شکاری کمکش را رد کرد و به او گفت که تو موجودی بی وفا و قدرنشناس هستی. مرغ تعجب کرده بود و پرسید دلیل این حرف تو چیست؟
باز شکاری گفت: آدم ها از تو نگهداری می کنند. به تو آب و دانه می دهند اما اگر بخواهند تو را بگیرند تو فرار می کنی.
مرغ خانگی در پاسخ گفت: حالا که با دلیل و برهان حرف زدی من هم با دلیل و برهان با تو حرف می زنم. چون تو از درد دل من آگاه نیستی ...
اما باز شکاری کمکش را رد کرد و به او گفت که تو موجودی بی وفا و قدرنشناس هستی. مرغ تعجب کرده بود و پرسید دلیل این حرف تو چیست؟
باز شکاری گفت: آدم ها از تو نگهداری می کنند. به تو آب و دانه می دهند اما اگر بخواهند تو را بگیرند تو فرار می کنی.
مرغ خانگی در پاسخ گفت: حالا که با دلیل و برهان حرف زدی من هم با دلیل و برهان با تو حرف می زنم. چون تو از درد دل من آگاه نیستی ...
از ایرانصدا بشنوید
این داستان آموزنده از کلیله و دمنه توسط مهدی آذر یزدی ساده نویسی شده و برای کودکان سال آخر دبستان مناسب است
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
تا کنون نظری ثبت نشده است