روزی در یه دشت سرسبز روباهی گرسنه به دنبال شکار بود.
روباه گرسنه به همه جا سرک می کشید.
او می خواست به لانه ی مرغ و خروس ها برود اما از مزرعه دار و تفنگش می ترسید برای همین از شکار مرغ و خروس ها پشیمان شد.
مزرعه دار هم که از دست روباه خیلی عصبانی بود دست به کار شد و برای روباه تله گذاشت. او یک تله ی فلزی سر راه روباه گذاشت ...
این داستان از شعرهای شاعر ایرانی "پروین اعتصامی"، برایتان انتخاب و بازنویسی شده است.
روباه گرسنه به همه جا سرک می کشید.
او می خواست به لانه ی مرغ و خروس ها برود اما از مزرعه دار و تفنگش می ترسید برای همین از شکار مرغ و خروس ها پشیمان شد.
مزرعه دار هم که از دست روباه خیلی عصبانی بود دست به کار شد و برای روباه تله گذاشت. او یک تله ی فلزی سر راه روباه گذاشت ...
این داستان از شعرهای شاعر ایرانی "پروین اعتصامی"، برایتان انتخاب و بازنویسی شده است.
از ایرانصدا بشنوید
این قصه برای کودکان سال های اول دبستان و خردسالان مناسب است
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان