کوزه روباه و گرگ

کوزه روباه و گرگ

  • 2 قطعه
  • 13:48 مدت زمان
  • 842 دریافت شده
کارگردان:
قالب: نمایشی
دسته‌بندی: کودک
در جنگلی سرسبز، روباهی و گرگی با هم دوست بودند. گرگ به روباه گفت که زمستان در راه است و ما باید به فکر غذای زمستان باشیم.

روباه هم قبول کرد و با هم به دنبال پیدا کردن غذا رفتند. آنها به روستایی رسیدند. کوزه ای پیدا کردند که پر از کره بود.
کره را کشان کشان به لانه خود بردند و برای شکار بیرون رفتند.
روباه این بار به سمت پایین جنگل و گرگ به سمت بالای جنگل رفت. وقتی روباه مطمئن شد که گرگ حسابی دور شده به لانه برگشت و حسابی از کره ی توی کوزه خورد و دوباره راهی شد.
وقتی به لانه رسیدند روباه به گرگ گفت: چه خبر دوست عزیز چه چیزی شکار کردی؟
گرگ گفت: از تو چه پنهان که من فقط توانستم کمی از باقی مانده ی شکار حیوان دیگری را بخورم. و فقط استخوان ها به من رسید ...

از ایرانصدا بشنوید

پرهیز از ساده لوحی و اعتماد نکردن بی جا به غریبه ها از نکات اصلی این داستان است

امتیاز

کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان

4

محتوا و داستان

2

فصل ها

مشخصات کتاب گویا

سایر مشخصات

دیدگاه خود را بنویسید نقد و نظر

  • کاربر مهمان
    خیلی خیلی از شما ممنونم
  • کاربر مهمان
    از شما ممنون 💖💗💖💗
  • کاربر مهمان
    خیلی خیلی بامزه بود
  • کاربر مهمان
    ممنونم 💗 💗
  • کاربر مهمان
    سپاس
  • کاربر مهمان
    عاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالی
  • کاربر مهمان
    عالی بود 😘 😘
  • کاربر مهمان
    عااااااااااااااااااااااااااااااااا لی 💓 💓
  • کاربر مهمان
    خیلی خیلی ممنون
  • کاربر مهمان
    خیلی خیلی ممنون از لطف شما سپاسگزارم
  • کاربر مهمان
    عالی
  • کاربر مهمان
    سپاس گزار
  • کاربر مهمان
    ممنون
  • کاربر مهمان
    ممنونم
  • کاربر مهمان
    عالی بود
  • کاربر مهمان
    سپاس از لطف شما سپاسگزارم که قصه های به این خوبی می خوانید. 💌💌💞💕💞
  • کاربر مهمان
    سپاس
  • کاربر مهمان
    خوب
  • کاربر مهمان
    خوب بود ممنون
  • کاربر مهمان
    خیلی خیلی خوب ♥️

تصاویر

دسترسی سریع