گرگ بدجنسی در دامنه ی کوهی زندگی می کرد و گوسفندان بیچاره را می خورد.
گرگ یک روز روباه را دید و از او خواست تا چند راسو وشغال و گربه ی بیابانی را پیش او بیاورد. شغال آنها را آورد و گرگ هم آنها را خورد.
روباه رفت تا ببیند گرگ در چه حالی است. اما متوجه شد که گرگ حیوانات را خورده است. روباه داشت دور می شد که شیری غرش کنان از راه رسید ...
گرگ یک روز روباه را دید و از او خواست تا چند راسو وشغال و گربه ی بیابانی را پیش او بیاورد. شغال آنها را آورد و گرگ هم آنها را خورد.
روباه رفت تا ببیند گرگ در چه حالی است. اما متوجه شد که گرگ حیوانات را خورده است. روباه داشت دور می شد که شیری غرش کنان از راه رسید ...
از ایرانصدا بشنوید
این قصه برای خردسالان و دبستانی ها مناسب است
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان