اسکندر، پادشاه روم نمی خواست به پادشاه ایران باج بدهد، برای همین تصمیم گرفت تا به جنگ ایران برود.
اسکندر، با سپاهش به مرز ایران آمد. او لباس سربازان رومی را به تن کرد و نامه ای که نوشته بود را به دست گرفت و به عنوان پیک، به دربار دارا، شاه ایران رفت.
اسکندر، شروع به خواندن نامه کرد: ای پادشاه ایران ...
دارا، از نوع صحبت کردن پیک فهمید که او شخص مهمی است. اما اسکند، که به شکل پیک به دربار ایران آمده بود، در پاسخ به شاه گفت که رومیان انسان های سخن دانی هستند ...
اسکندر، با سپاهش به مرز ایران آمد. او لباس سربازان رومی را به تن کرد و نامه ای که نوشته بود را به دست گرفت و به عنوان پیک، به دربار دارا، شاه ایران رفت.
اسکندر، شروع به خواندن نامه کرد: ای پادشاه ایران ...
دارا، از نوع صحبت کردن پیک فهمید که او شخص مهمی است. اما اسکند، که به شکل پیک به دربار ایران آمده بود، در پاسخ به شاه گفت که رومیان انسان های سخن دانی هستند ...
از ایرانصدا بشنوید
اسکندر، پسر داراب، به خاطر مادرش که همسر پادشاه ایران بود و مورد بی مهری قرار گرفته بود؛ تصمیم گرفت تا انتقام بگیرد.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان