علی شب تا دیروقت بیدار ماند و فیلم بزرگتر ها را تماشا کرد.
صبح با زنگ ساعت بیدار شد. اما هنوز خیلی خوابش می آمد. نه صبحانه خورد نه لباس هایش آماده بود نه کتاب ریاضی اش را برداشته بود و نه درسش را آماده کرده بود.
مادرش هرچه به او گفته بود که بخوابد او گوش نکرده بود. حالا که نمره ی بدی از معلم گرفته بود فکر می کرد که بدشانسی آورده است و آن روز روز بدی برایش است ...
صبح با زنگ ساعت بیدار شد. اما هنوز خیلی خوابش می آمد. نه صبحانه خورد نه لباس هایش آماده بود نه کتاب ریاضی اش را برداشته بود و نه درسش را آماده کرده بود.
مادرش هرچه به او گفته بود که بخوابد او گوش نکرده بود. حالا که نمره ی بدی از معلم گرفته بود فکر می کرد که بدشانسی آورده است و آن روز روز بدی برایش است ...
از ایرانصدا بشنوید
این قصه برای دبستانی ها مناسب است
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان