شب رؤیایی برنامهایه که همزمان از برنامهی کاربردی و پایگاه اینترنتی ایرانصدا و شبکهی تلویزیونی پویا پخش میشه. شما میتونید این برنامه رو از ایرانصدا بشنوید و یا از ساعت 9:30 تا 10 شب در شبکهی پویا ببینید... با شب رؤیایی همراه باشید.
کوچولوهای نازنین و دوستداشتنی سلام. براتون یهعالمه قصه و لالایی داریم.
هر شب، با هم به دنیای خیالی قصهها سفر میکنیم.
همراه شماییم با برنامهی شنیدنی «شب رؤیایی».
******
⭕️ درِ گوشی حرف زدن در جمع
بنیتا و سپنتای ماجرای ما درِگوشی حرف زدن رو خیلی دوست دارن، اما نمی دونن که این کار، درست نیست.
⭕️ کفشدوزک فراموشکار
توی یه دشت بزرگ، روی یه شاخهی گل سرخ و قشنگ، یک کفشدوزک کوچولو زندگی میکرد. یه روز که کفشدوزک داشت خونهش رو تمیز و مرتب میکرد، باد شروع به وزیدن کردن، طوری که کفشدوزک از پنجرهی اتاقش با باد اومد روی زمین و هر کاری کرد نتونست خودش دوباره بره خونه. پروانهی مهربون بهش کمک کرد تا اون بتونه به خونهش برگرده... .
⭕ خدا روزیرسونه، اما یه سرفه هم باید کرد... .
شخص ساده لوحی مکرر شنیده بود که خداوند متعال ضامن رزق بندگانه و روزیرسونه. به همین خاطر به این فکر افتاد که به گوشهی مسجدی بره و مشغول عبادت بشه و از خداوند روزی خودش رو بگیره. به این قصد، یه روز از سر صبح به مسجد رفت و مشغول عبادت شد، همین که ظهر شد از خداوند طلب ناهار کرد. هرچه به انتظار نشست براش ناهاری نرسید؛ تا اینکه شام شد و اون باز از خدا طلب خوراکی برای شام کرد و چشم به راه ماند... .
******
ادامهی این داستانها رو میتونید توی این قسمت از برنامه بشنوین. پس بیایین با هم بریم سراغ برنامهی خودتون، شب رؤیایی.
برنامهی «شب رؤیایی»، به تهیهکنندگی آتی جانافشان، در شبکهی رادیویی ایرانصدا تولید شده است.
کوچولوهای نازنین و دوستداشتنی سلام. براتون یهعالمه قصه و لالایی داریم.
هر شب، با هم به دنیای خیالی قصهها سفر میکنیم.
همراه شماییم با برنامهی شنیدنی «شب رؤیایی».
******
⭕️ درِ گوشی حرف زدن در جمع
بنیتا و سپنتای ماجرای ما درِگوشی حرف زدن رو خیلی دوست دارن، اما نمی دونن که این کار، درست نیست.
⭕️ کفشدوزک فراموشکار
توی یه دشت بزرگ، روی یه شاخهی گل سرخ و قشنگ، یک کفشدوزک کوچولو زندگی میکرد. یه روز که کفشدوزک داشت خونهش رو تمیز و مرتب میکرد، باد شروع به وزیدن کردن، طوری که کفشدوزک از پنجرهی اتاقش با باد اومد روی زمین و هر کاری کرد نتونست خودش دوباره بره خونه. پروانهی مهربون بهش کمک کرد تا اون بتونه به خونهش برگرده... .
⭕ خدا روزیرسونه، اما یه سرفه هم باید کرد... .
شخص ساده لوحی مکرر شنیده بود که خداوند متعال ضامن رزق بندگانه و روزیرسونه. به همین خاطر به این فکر افتاد که به گوشهی مسجدی بره و مشغول عبادت بشه و از خداوند روزی خودش رو بگیره. به این قصد، یه روز از سر صبح به مسجد رفت و مشغول عبادت شد، همین که ظهر شد از خداوند طلب ناهار کرد. هرچه به انتظار نشست براش ناهاری نرسید؛ تا اینکه شام شد و اون باز از خدا طلب خوراکی برای شام کرد و چشم به راه ماند... .
******
ادامهی این داستانها رو میتونید توی این قسمت از برنامه بشنوین. پس بیایین با هم بریم سراغ برنامهی خودتون، شب رؤیایی.
برنامهی «شب رؤیایی»، به تهیهکنندگی آتی جانافشان، در شبکهی رادیویی ایرانصدا تولید شده است.
صداها
-
عنوانزمان
-
33:37
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

