افراسیاب، پادشاه تورانیان، به ایران حمله کرده بود. ایرانیان همه افسرده و غمگین بودند.
پس از شکست ایران از توران، افراسیاب (شاه توران) به منوچهر (شاه ایران) پیشنهادی داد. او از منوچهرشاه خواست اگر خواهان صلح است، کمانداری را به قلهی دماوند بفرستد تا تیری پرتاب کند و هرجا آن تیر فرود آمد، مرز ایران و توران شود.
هیچکس حاضر به انجام این کار نبود؛ تا اینکه پهلوانی بزرگ به نام «آرش» داوطلب انجام این کار شد و گفت: «من این تیر را به پرواز درمیآورم.» آرش رو به مردم کرد و گفت: «ای مردم! من بیماری و مشکلی ندارم، ولی بعد از پروازِ این تیر، جانم را از دست خواهم داد.»
پس از شکست ایران از توران، افراسیاب (شاه توران) به منوچهر (شاه ایران) پیشنهادی داد. او از منوچهرشاه خواست اگر خواهان صلح است، کمانداری را به قلهی دماوند بفرستد تا تیری پرتاب کند و هرجا آن تیر فرود آمد، مرز ایران و توران شود.
هیچکس حاضر به انجام این کار نبود؛ تا اینکه پهلوانی بزرگ به نام «آرش» داوطلب انجام این کار شد و گفت: «من این تیر را به پرواز درمیآورم.» آرش رو به مردم کرد و گفت: «ای مردم! من بیماری و مشکلی ندارم، ولی بعد از پروازِ این تیر، جانم را از دست خواهم داد.»
از ایرانصدا بشنوید
«آرش» پهلوان جوانی بود که جانش را در کمان گذاشت و همراه تیر پرتاب کرد تا ایران جاوید بماند.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان