پادشاهی بود که دختری زیبا داشت. این دختر هیچ کس را به همسری قبول نمی کرد چون رازی داشت که کسی از آن خبر نداشت.
ملکه از کنیزِ دخترش علت ازدواج نکردن دختر را پرسید. کنیز به او گفت که دخترتان به یک خدمتکار علاقمند است.
ملکه خیلی ناراحت و نگران شد و تصمیم گرفت تا خدمتکار را از بین ببرد ...
ملکه از کنیزِ دخترش علت ازدواج نکردن دختر را پرسید. کنیز به او گفت که دخترتان به یک خدمتکار علاقمند است.
ملکه خیلی ناراحت و نگران شد و تصمیم گرفت تا خدمتکار را از بین ببرد ...
از ایرانصدا بشنوید
این داستان برای کودکان سال آخر دبستان مناسب است
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان