لباسی برای امیرکوچولو

  • 1 قطعه
  • 15:48 مدت زمان
  • 221 دریافت شده
همه امیرکوچولو را دوست داشتند. امیر خیلی مهربان بود.
وقتی پدربزرگ می خواست قرآن بخواند، امیر عینک پدربزرگ را برایش می آورد.
پدربزرگ هم امیر را به پارک می برد. یک روز امیر با پدربزرگ بیرون رفته بودند که دیدند همه جا پرچم مشکی زده اند ...

صداها

اطلاعات تکمیلی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

  • کاربر مهمان
    عالی بود
دسترسی سریع