سحر، عروسک اش را خیلی دوست داشت. اسم اش پیرهن گلی بود.
سحر خیلی با پیرهن گلی بازی می کرد. پیرهن گلی هدیه ی مادربزرگ سحر بود.
ولی مدتی بود که دیگر سحر به عروسک اش توجهی نمی کرد ...
سحر خیلی با پیرهن گلی بازی می کرد. پیرهن گلی هدیه ی مادربزرگ سحر بود.
ولی مدتی بود که دیگر سحر به عروسک اش توجهی نمی کرد ...
صداها
-
عنوانزمان
-
14:03
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان