بادبادکی روی پشت بام خانه ای افتاده بود.
بادبادک نخ اش پاره شده بود و بادی هم نمی وزید.
بادبادک تنها بود و خسته شده بود.
یک روز صبح، بادبادک چند تا برگ زرد پاییزی دید و خیلی خوشحال شد ...
بادبادک نخ اش پاره شده بود و بادی هم نمی وزید.
بادبادک تنها بود و خسته شده بود.
یک روز صبح، بادبادک چند تا برگ زرد پاییزی دید و خیلی خوشحال شد ...
صداها
-
عنوانزمان
-
13:34
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان