خانه ی خاله میمونه از همه بالاتر بود.
او همیشه به همه می گفت: خانه ی من از همه بالاتر است و حیوانات را ناراحت می کرد.
یک روز کلاغه از راه رسید و به او خندید و گفت: تو فکر می کنی خانه ی تو از همه بالاتر است؟ داری اشتباه می کنی ...
او همیشه به همه می گفت: خانه ی من از همه بالاتر است و حیوانات را ناراحت می کرد.
یک روز کلاغه از راه رسید و به او خندید و گفت: تو فکر می کنی خانه ی تو از همه بالاتر است؟ داری اشتباه می کنی ...
صداها
-
عنوانزمان
-
12:46
کاربر مهمان