پری اصلا خرمالو نخورده بود.
پدرش به پری قول داده بود تا برایش خرمالو بخرد.
پری هر روز به پدر می گف: پس خرمالو ها چی شدن؟
پدر هم می گفت: هر وقت خرمالوها برسند تو هم خرمالو می خوری ...
پدرش به پری قول داده بود تا برایش خرمالو بخرد.
پری هر روز به پدر می گف: پس خرمالو ها چی شدن؟
پدر هم می گفت: هر وقت خرمالوها برسند تو هم خرمالو می خوری ...
صداها
-
عنوانزمان
-
16:25
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان