display result search
چوپانی بود که گاو زردی داشت، و دختر کوچک چوپان خیلی آن گاو را دوست داشت. زن چوپان مریض شد و از شوهرش خواست، که اگر اتفاقی برای او افتاد چوپان، گاو زرد را به او بدهد.
مرد چوپان بعد از مدتی دوباره ازدواج کرد و زن دوم او دختری داشت که هم سن دختر خود چوپان بود. زن دوم بابا کارهای سخت خانه را به دختر چوپان می دادو یک روز مقدار زیادی پنبه به دختر داد و گفت اگر پنبه ها را به نخ تبدیل نکردی، به خانه بر نگرد.
دختر توی صحرا نشست و گریه کرد و گاو سخنگو به کمکش آمد و پنبه ها را ریسید. اما باد پنبه ها را برد و به خانه یک پیرزن انداخت،پیرزن دو شرط برای دختر گذاشت و دختر کارهای پیرزن را انجام داد و پیرزن او را به سمت سه رود فرستاد تا زیبا شود.
نمایش"دختر و گاو زرد" درمرکز صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران تهیه و تولید شده است.
مرد چوپان بعد از مدتی دوباره ازدواج کرد و زن دوم او دختری داشت که هم سن دختر خود چوپان بود. زن دوم بابا کارهای سخت خانه را به دختر چوپان می دادو یک روز مقدار زیادی پنبه به دختر داد و گفت اگر پنبه ها را به نخ تبدیل نکردی، به خانه بر نگرد.
دختر توی صحرا نشست و گریه کرد و گاو سخنگو به کمکش آمد و پنبه ها را ریسید. اما باد پنبه ها را برد و به خانه یک پیرزن انداخت،پیرزن دو شرط برای دختر گذاشت و دختر کارهای پیرزن را انجام داد و پیرزن او را به سمت سه رود فرستاد تا زیبا شود.
نمایش"دختر و گاو زرد" درمرکز صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران تهیه و تولید شده است.
از ایرانصدا بشنوید
قومیتها و اقوام مختلف ایرانی دارای سرگذشتها و داستان های زیبا و آموزنده ایی هستند داستان دختر و گاو زرد از همین دست است داستانی مربوط به ترکمن ها
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
-
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان