یک شب ماه پشت ابر رفت و همه ی جنگل تاریک شد.
خرگوش خیلی ترسیده بود. جغد به او گفت که تاریکی اصلا ترس ندارد.
موش کور هم به او گفت: من همیشه زیر زمین زندگی می کنم و از تاریکی نمی ترسم.
خرسه هم از راه رسید. او هم از تاریکی نمی ترسید.
جغد برای خرگوش تعریف کرد که ماه کجا رفته است ...
خرگوش خیلی ترسیده بود. جغد به او گفت که تاریکی اصلا ترس ندارد.
موش کور هم به او گفت: من همیشه زیر زمین زندگی می کنم و از تاریکی نمی ترسم.
خرسه هم از راه رسید. او هم از تاریکی نمی ترسید.
جغد برای خرگوش تعریف کرد که ماه کجا رفته است ...
صداها
-
عنوانزمان
-
9:56
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه